صبر خودش یه دنیا داره، چهار شاخه داره که هر کدومش یه چراغه.
آدمی که دلش پر از شوق بهشته، دیگه شهوت و هوسای سرکش جلو چشمش رنگی ندارن؛ مثل کسی که تشنهست و فقط چشمش دنبال آب زلاله، دیگه با قطرههای گلآلود قانع نمیشه.
مثل بچهای که وقتی چشمش به یک سیب سرخ افتاد دیگه پیاز گندیده رو پرت میکنه یه گوشه ای.
اون کسی که از جهنم میترسه، از آتیش و داغی و عذابش واهمه داره، ناخودآگاه خودش رو از گناه و خطا دور نگه میداره؛ درست مثل بچهای که وقتی حرارت آتیش رو حس میکنه، دیگه دستشو به شعله نزدیک نمیکنه.
مثل آدمی که وقتی شعلهی آتیش رو نزدیک پوستش حس کنه، فوری عقب میکشه و دور میایسته.
کسی که زاهد باشه، دلش به دنیا بسته نباشه، دیگه غم و مصیبتها براش بزرگ و سنگین نمیاد؛ مثل کوهیه که هر چقدر باد و بارون بهش بخوره، باز سر جاش محکم وایساده.
کسی که زاهد باشه، یعنی دلبریده، بیاعتنا، رها از زرق و برق دنیا، دیگه مصیبت و سختیها براش بزرگ جلوه نمیکنه. غمش مثل برف روی شاخهای نازک زود آب میشه و میریزه.
و کسی که مرگ رو در پیش چشم خودش ببینه، دائم به یاد پایان باشه، برای کارهای خوب، برای عمل نیک، برای خدمت و تلاش، عجله میکنه، شتاب میگیره. مثل مسافری که وقتی صدای سوت قطار رو میشنوه، دیگه معطل نمیکنه و سریع سوار میشه.
فرمود:
وَ الصَّبْرُ: و صبر، تحمل، شکیبایی. مِنْهَا: از اونها، از اون ستونها. عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: بر چهار شاخه، چهار بخش، استواره.
یعنی صبر خودش هم چهار شاخه داره. عَلَى الشَّوْقِ: بر شوق، میل، اشتیاق. وَ الشَّفَقِ: و ترس، بیم، دلهره همراه با احتیاط. وَ الزُّهْدِ: و زهد، بیمیلی به دنیا، دل کندن از ظواهر. وَ التَّرَقُّبِ: و انتظار، چشمبهراه بودن، آماده بودن.
پس شاخههای صبر: شوقه، ترسه، زهده، و انتظار مرگ.
فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ: هر کس اشتیاق به بهشت داشته باشه، دلش بخواد به بهشت برسه. سَلا عَنِ الشَّهَوَاتِ: بیخیال شهوتها میشه، از هوسها دل میکنه.
یعنی کسی که به بهشت دلبسته باشه، دیگه راحت از خوشیهای زودگذر دنیا میگذره.
وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ: و هر کس از آتش (جهنم) بترسه. اجْتَنَبَ الْمُحَرَّمَاتِ: از کارهای حرام دوری میکنه.
یعنی ترس از آتش باعث میشه انسان طرف حرام نره.
وَ مَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا: و هر کس به دنیا دل نبنده، بیرغبت بشه به دنیا. اسْتَهَانَ بِالْمُصِيبَاتِ: مصیبتها رو سبک میگیره، ناچیز می شمره و سخت نمیگیره.
یعنی کسی که دلش گیر دنیا نیست، وقتی سختی یا بلا میاد، خیلی اذیت نمیشه.
وَ مَنِ ارْتَقَبَ الْمَوْتَ: و هر کس مرگ رو انتظار بکشه، و همواره به یاد مرگ باشه. سَارَعَ إِلَى الْخَيْرَاتِ: به کارهای خوب عجله میکنه، میدوه سمت نیکیها.
یعنی کسی که میدونه مرگ نزدیکه، وقت تلف نمیکنه و سریع به سراغ کار خیر میره.
به زبون خودمونی:
امام میگه صبر فقط دندون رو جگر گذاشتن نیست؛ چهار شاخه داره: شوق به بهشت، ترس از جهنم، بیمیلی به دنیا، یاد مرگ. اینهاست که باعث میشه آدم تحمل کنه و محکم باشه.
پس نتیجه اینکه:
١. شوق بهشت آدمو سبک میکنه،
وقتی دل آدم به امید بهشت روشن باشه، هوسها و شهوتهای زودگذر جلو چشمش رنگی نداره، مثل وقتی که آدم تشنه فقط دنبال آب زلاله، دیگه قطره گلآلود به دلش نمیشینه.
٢. ترس از جهنم ترمزه،
کسی که حرارت آتیش رو باور کرده، ناخودآگاه پاهاش از گناه عقب میره، مثل وقتی که دستتو نزدیک شعله میبری و بیاختیار عقب میکشی.
٣. دلبریدن از دنیا، غمها رو کوچیک میکنه،
آدم زاهد غصهها رو سبک میبینه، مثل کوهی که باد و بارون تکونش نمیده یا مثل برفی که روی شاخه نازک مینشینه و زود آب میشه و میریزه.
٤. یاد مرگ سرعت میده،
وقتی آدم مرگ رو دم چشمش ببینه، کار خوبو عقب نمیندازه، مثل مسافری که سوت قطار رو شنیده و میدوه تا جا نمونه.

