یازینب کبری(سلام الله علیها)


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

یازینب کبری(سلام الله علیها)


جستجو


موضوعات

  • همه
  • آیه روز
  • احوال پرسی
  • ادبیات عرب
  • اعتقادی
  • اعمال ام داوود
  • امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
  • بدون موضوع
  • تصویر متحرک
  • تفسیر قرآن
  • تلنگر
  • جهاد تبیین
  • حدیث روز
  • حضرت زینب(س)
  • خانواده
  • خبر
  • ذکر روز
  • رهبر معظم انقلاب
  • سخنرانی استاد پناهیان
  • شعر ونوحه
  • طب سنتی
  • عکس نوشته
  • ماه رجب
  • نماز
  • نماز خواندن بچه ها
  • نهج البلاغه
  • نیایش ومناجات واحوال پرسی
  • ولادت امام رضا علی السلام
  • پهلوی
  • کلام ناب آیت الله حسن زاده آملی

  •   فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
  • RSS چیست؟
     
       
      ارسال آیه ی روز به دوستان    

    »»» آیه ی روز :

    **************
    (ارسال شده توسط برنامه ی «قلم قرآنی هُدی»
    دریافت و نصب از https://zenderoid.ir )
    يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ
    مائده - ٥٧
    ای کسانی که ایمان آورده‌اید! افرادی که آیین شما را به باد استهزاء و بازی می‌گیرند -از اهل کتاب و مشرکان- ولیّ خود انتخاب نکنید؛ و از خدا بپرهیزید اگر ایمان دارید!

    **************
    پیام ها:
    - كیفر دنیوىِ توهین واستهزاى دین خدا و مقدّسات مذهبى، قطع رابطه است. «لا تتّخذوا…» (در روابط با دیگران، احترام مقدّسات یك شرط ضرورى است)

    - شرط ایمان، داشتن غیرت دینى و تبرى از نااهلان است. «یا ایّها الّذین امنوا لاتتّخذوا»

    - استهزاى دین، (با جنگ سرد و روانى) یكى از شیوه هاى مبارزاتى دشمنان است. «اتّخذوا دینكم هزوا»

    - تقواى الهى ایجاب مى كند از دشمنان نترسیم و آنان را ولىّ خود قرار ندهیم. «لا تتّخذوا… اولیاء و اتّقوا اللَّه…»

    **************
    ارسال شده توسط برنامه ی «قلم قرآنی هُدی»
    دریافت و نصب از https://zenderoid.ir

    کلیدواژه ها: آیه, آیه روز, مائده ۵۷
    موضوعات: اعمال ام داوود  لینک ثابت [پنجشنبه 1402-03-04] [ 05:12:00 ق.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      آیه روز    

    - كیفر دنیوىِ توهین واستهزاى دین خدا و مقدّسات مذهبى، قطع رابطه است. «لا تتّخذوا…» (در روابط با دیگران، احترام مقدّسات یك شرط ضرورى است)

    - شرط ایمان، داشتن غیرت دینى و تبرى از نااهلان است. «یا ایّها الّذین امنوا لاتتّخذوا»

    - استهزاى دین، (با جنگ سرد و روانى) یكى از شیوه هاى مبارزاتى دشمنان است. «اتّخذوا دینكم هزوا»

    - تقواى الهى ایجاب مى كند از دشمنان نترسیم و آنان را ولىّ خود قرار ندهیم. «لا تتّخذوا… اولیاء و اتّقوا اللَّه…»

    کلیدواژه ها: آیه, آیه روز, آیه ۵۷ مائده, دشمن, سوره
    موضوعات: اعمال ام داوود  لینک ثابت  [ 05:11:00 ق.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      موسیقی    

    ​نظر مقام معظم رهبری حفظه الله👇👇

    ➖  ملاک موسیقی حرام  

    ✍ سؤال:

    آیا معیار حرمت موسیقی فقط لهوی بودن آن است یا این که میزان تحریک و تهییج آن هم تأثیر دارد؟ و اگر باعث حزن و گریه شنونده شود، چه حکمی دارد؟ خواندن و شنیدن غزلهایی که به صورت سه ضرب و همراه با موسیقی خوانده می‌شوند، چه حکمی دارد؟

     

    ✅ جواب:

     ملاک آن ملاحظه کیفیت نواختن موسیقی با در نظر گرفتن همه خصوصیات و ویژگی‌های آن است و این که از نوع موسیقی لهوی مضلّ عن سبیل اللّه باشد، هر موسیقی که به حسب طبیعت خود از نوع موسیقی لهوی مضلّ باشد، حرام است اعم از این که مهیّج باشد یا خیر و موجب ایجاد حزن و اندوه و حالات دیگر در شنونده بشود یا خیر و هرگاه غزل‌هایی که همراه با موسیقی خوانده می‌شوند به صورت غنا و آواز لهوی مضلّ در آیند، خواندن و شنیدن آنها حرام است.

    موضوعات: اعمال ام داوود  لینک ثابت  [ 02:43:00 ق.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      آهنگ وموسیقی    

    ​‍

    🌿🌷 داستانی از امام کاظم علیه السلام 🌷🌿

    آن روز، روز سختی بود[1] 

    ✔️ برای من، چون یک بند کار می کردم. اربابم بُشر آدم سخت گیری بود. از هر کدام از کنیزهایش به اندازه ده نفر کار می کشید. تازه آن هم در روزهای معمولی. وقتی مهمان داشت آن قدر کار می کردیم که آخر شب مرده مان می افتاد. آن روز هم اربابم جشن گرفته بود و مهمان داشت. عده زیادی از دوستانش را دعوت کرده بود. بساط عیش و نوش فراهم بود. به نوازندگان دستور می دادند که آهنگ را تندتر کنند. 

    ✔️ بعدازظهر آمدم بیرون تا زباله ها را بریزم توی زباله دانی، دیدم مردی از کوچه می گذرد. انگار از صدای رقص و آواز و موسیقی گریزان بود. چهره در هم کشیده بود و به سرعت از کوچه می گذشت. اما مرا که دید لحظه ای درنگ کرد و نگاهی به سوی خانه انداخت. پرسید: «صاحب این خانه آزاد است یا بنده؟» 

    گفتم: «خانه به این بزرگی و باشکوهی را نمی بینی؟ آیا بردگان و بندگان می توانند چنین بساطی راه بیندازند؟» مرد، همچنان نگاهم می کرد. به مردمانی نمی ماند که در بیابان زندگی می کنند و شهر و آدم هایش را نمی شناسند. انگار حرف های من هم، چیز تازه ای برای او نداشت. گفتم: «این خانه ارباب من بُشر است. نام او را نشنیده ای؟ او آزاد است نه بنده» 

    ❗️احساس کردم در لحن مرد چیزی بود، چیزی که از آن سر در نیاوردم. برگشتم خانه. 

    ❓بُشر داد زد: «کجا بودی؟».

     

    😌 گفتم: «رفته بودم زباله ها را بریزم بیرون». 

    😮 داد زد: «زباله ریختن مگر این همه وقت می برد؟» 

    😌 گفتم: «مردی از کوچه می گذشت چیزهایی از من پرسید، برای همین دیر کردم». 

    ❓«چه پرسید مگر؟» 

    ❓«پرسید صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟»❓ 

    «و تو چه گفتی؟» 

    «گفتم معلوم است که آزاد است. ارباب من از اعیان و اشراف بغداد است». 

    «و بعد؟» 

    «انگار قانع شد، اما حرفش لحن عجیبی داشت. 

    ‼️گفت معلوم است که صاحب این خانه آزاد است، اگر بنده بود که این صداها را از منزلش نمی شنیدیم». ‼️

    اربابم بُشر، ناگهان فروریخت، به آوازخوانان و رقصندگان اشاره کرد که ساکت باشند و بعد پرسید: «یک بار دیگر بگو آن مرد چه گفت؟!» 

    و من همه حرف های غریبه را برای او مو به مو نقل کردم. آن وقت بود که انگار صاعقه او را زد، فریاد کشید: «وای بر من! وای بر من!» 

    پابرهنه می دوید. 

    داد زدم: «کفش هایتان. اجازه بدهید کفش هایتان را بیاورم ارباب». اما ارباب انگار نمی شنید. سمتی را که مرد به آن سو رفته بود نشانش دادم. آن گاه پابرهنه دوید و در پیچ کوچه گم شد. ساعتی بعد برگشت. چشم هایش سرخ شده بود. معلوم بود گریسته است. به میهمان هایش گفت: «از این پس در خانه من از این خبرها نخواهد بود. همه چیز را جمع کنید و از اینجا بروید». 

    یکی پرسید: ❓

    «آن غریبه که این همه تو را به هم ریخته که بود؟» ❓

    اربابم گفت: ❣ «موسی بن جعفر». ❣

    مردها به هم نگاه کردند. بعضی ها زیر لب گفتند: «موسی بن جعفر». 

    ✔️ از آن پس اربابم به کلی عوض شد. اعمال گذشته اش را ترک کرد و کم کم به زهد و عبادت روی آورد. بسیار نماز می خواند و بسیار گریه می کرد و از خدا می خواست او را ببخشد. کم کم آوازه اش در شهر پیچید، با لقبی که مردم به او داده بودند: «بُشر حافی» به او حافی (پابرهنه) می گفتند، زیرا پابرهنه دنبال امام کاظم دویده بود.[2]

    [1] . پایگاه حوزه، مجله اشارات شماره 111، شهادت امام موسی کاظم(ع).

    [2] . حسین حاجیلو، حکایت هایی از زندگی امام موسی کاظم(ع)، تهران، همشهری، 1386، ص12.

    موضوعات: اعمال ام داوود  لینک ثابت  [ 02:38:00 ق.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      تفاوت های لای نفی ونهی    

    نکات_کلیدی

    1⃣ لای نهی عامل هست و فعل را جزم می‌دهد بر خلاف لای نفی
    مثال: لا تَضرِبْ (نهی) لا تضربُ (نفی)

    2⃣ جمله‌ای که با لای نهی آغاز شده، انشائی است ولی جمله‌ای که با لای نفی آغاز شده، خبری است.

    3⃣ لای نهی فقط بر سر فعل مضارع می‌آید ولی لای نفی، هم بر ماضی داخل می‌شود و هم بر مضارع.

    4⃣ زمان لای نهی، همیشه آینده است ولی زمان لای نفی، می‌تواند گذشته یا آینده باشد.

    5⃣ لای نهی، فقط یک نوع است ولی لای نفی انواع مختلفی دارد؛ مثل لای نفی جنس، لای شبیه به لیس، لای نافیه‌ی مضارع، لای عاطفه و…

    6⃣ لای نهی فقط بر سر فعل در می‌آید ولی برخی از اقسام لای نفی، بر سر اسم در می‌آید.

    کلیدواژه ها: اسم, تفاوت لا, مضارع, نفی نهی
    موضوعات: ادبیات عرب  لینک ثابت [سه شنبه 1399-12-12] [ 03:54:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »
    « 1 2 3 4 ...5 ...6 7 8 ...9 ...10 11 12 ... 16 »
     
    •  خانه  
    •  شهادت خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها   
    •  خلاصه تفسیرآیه ۱۱و۱۲و۱۳و ۱۴سوره مبارکه انعام  
    •  جهادی تبیین  
    •  عکس نوشته ۳ خرداد آزادسازی خرمشهر